راه غفلت زدايى
عبدالله جوادی آملی
خداى سبحان همه جهان را با يك فيض اداره مىكند؛ هم نظام تكوين را با يك فيض عام تربيتى به كمال راهنمايى مىكند و هم نظام تشريع را با يك هدايت نورانى به كمال لايق، رهنمود ميدهد. درباره نظام تكوين مىفرمايد: "و ما امرنا الا واحدة"(1) ما با يك امر، همه هستى را مىپرورانيم. درباره نظام تشريع نيز مىفرمايد: "قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفكروا"(2) من با يك موعظه و رهنمود، جهان بشريت را تربيت مىكنم و آن اين است كه: براى خدا برخيزيد. آنها كه در تهذيب روح كوشش كردهاند مىگويند: اولين قدم، يقظه و بيدارى است. انسان خوابيده، نه مىايستد و نه مىرود. اگر زلزلهاى بيايد، خانه بر سر او مىريزد و اگر سيلى بيايد، جسد او روى آب پيدا مىشود و طعمه هر حادثه تلخ ديگر خواهد شد. انسان بيدار است كه خطر را حس مىكند و از آن مىرهد. انسان غافل در خواب است و حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: "الناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا"(3) ناظر به همين معناست. همچنين در سخنان نورانى على بن ابيطالب اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: "نعوذ بالله من سبات العقل"(4) ما از خواب و تعطيلى عقل به خدا پناه مىبريم. عقل بشر آن جا كه نمىفهمد، معطل و آن جا كه مىفهمد ولى كارى نمىكند خاموش است. عقل، چه عقل نظرى و چه عقل عملى، بايد كوشا و فعال باشد. اگر كسى بيدار شود، اين بيدارى با حركت آميخته است. اول، بيدارى از خواب، آنگاه ايستادگى و آنگاه سير است.
نجوا كنندگان در هر جا و در هر شرايطى باشند خدا با آنهاست. بنابراين، بر اساس اين اصل كه خدا با همه ما در همه شرايط هست، توهم مىشود هنگامى كه ما بر بلندى صعود مىكنيم، در كبريايى با خدا شريك شدهايم، از اين رو براى نفى اين توهم تكبير مىگوييم و تكبير بدين معناست كه خدا منزه است از اين كه در كبريايى شريك داشته باشد. همچنين هنگامى كه هبوط مىكنيم، توهم مىشود كه خداى سبحان نيز هبوط مىكند! پس براى زدودن اين توهم نيز در حال نزول، سبحان الله مىگوييم.
راه غفلتزدايى، چنانكه گذشت، ذكر است؛ كتاب و سنت براى غفلتزدايى از انسان، اذكار را به عنوان ادعيه و عبادات، مشخص كردهاند تا انسان، هنگام صبح، ظهر، شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن، هنگام مشاهده مرده يا بيمار يا بعد از بهبودى از بيمارى و در روزهاى هفته و در ساعات روز و در اعياد دينى و مانند آن، ذكرى مناسب بگويد.(5) به ما دستور داده شده است كه در كنار سفره براى هر يك از انواع غذا بسم الله الرحمن الرحيم بگوييم و اگر موفق نشديم، در طليعه امر بگوييم: بسم الله من اوله الى آخره و اصولا گفتند هر كارى كه مىكنيد، در آغاز بسم الله الرحمن الرحيم بگوييد كه به اين ترتيب، آن كار نمىتواند چيزى جز واجب و مستحب باشد. البته اگر مباح هم باشد مىشود به آن، صبغه عبادى داد. اولا، نمازهاى پنجگانه شبانه روز از بهترين مصاديق ذكر خدا و از مهمترين عوامل غفلتزدايى است: "اقم الصلوة لذكرى"(6) و نمازگزار با خداى خود مناجات دارد: "المصلى يناجى ربه"(7) چون نمازگزار با خداى خود، مناجات مىكند، شايسته است تميزترين لباس را در هنگام نماز بپوشد و معطر باشد. ثانيا، پس از اين مناجات(نماز) مستحب است نمازگزار سى و چهار بار الله اكبر، سى و سه بار، الحمدلله و سى و سه بار سبحان الله بگويد و اين ذكرى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به وجود مبارك حضرت صديقه طاهره فاطمه زهراء سلام الله عليها آموخت. صدرالدين قونوى از جامع الاصول ابن اثير نقل كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با سپاهيانش هر گاه به فرازى مىرسيدند، هنگام صعود، الله اكبر و هنگام هبوط، سبحان الله مىگفتند و در همان حديث آمده است كه روش نماز نيز بر همين اساس، تنظيم شده است: "كان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و جيوشه اذا علوا الثنايا كبروا و اذا هبطوا سبحوا، فوضعت الصلوة على ذلك."(8) چون انسان در نماز، هر وقت سر برمىدارد الله اكبر و هر وقت خميده مىشود (ركوع) يا پايينتر مىرود (سجود) سبحان الله مىگويد. در شرح اين حديث، جناب ابوالمعالى مىگويد: ذات اقدس اله در سوره حديد مىفرمايد: "هو معكم اين ما كنتم"(9) هر جا باشيد خدا با شماست؛ همچنين در سوره مجادله مىفرمايد: "ما يكون من نجوى ثلاثة الا هو رابعهم ولا خمسة الا هو سادسهم ولا ادنى من ذلك ولا اكثر الا هو معهم اين ما كانوا"(10) نجوا كنندگان در هر جا و در هر شرايطى باشند خدا با آنهاست. بنابراين، بر اساس اين اصل كه خدا با همه ما در همه شرايط هست، توهم مىشود هنگامى كه ما بر بلندى صعود مىكنيم، در كبريايى با خدا شريك شدهايم، از اين رو براى نفى اين توهم تكبير مىگوييم و تكبير بدين معناست كه خدا منزه است از اين كه در كبريايى شريك داشته باشد. همچنين هنگامى كه هبوط مىكنيم، توهم مىشود كه خداى سبحان نيز هبوط مىكند! پس براى زدودن اين توهم نيز در حال نزول، سبحان الله مىگوييم(11)؛ يعنى، او منزه از هبوط است: با اين كه خدا در همه جا با ماست در حال ركوع و خميدگى، سجود و افتادگى، اضطجاع، استلقاء و در اعماق زمين و اوج آسمان، اما سبحان الله كه خود، پايين، خميده، افتاده مضطجع و مستلقى باشد! اما وقتى انسان بر فراز بام ساختمانى مىرود يا به قله كوهى صعود مىكند يا سر از ركوع يا سجود بر مىدارد، جلوه كبريايى حق براى او روشنتر مىشود و بنابراين، الله اكبر مىگويد؛ يعنى، گرچه خدا در همه حالات با ماست، اما اين بدان معنا نيست كه وقتى ما سر از ركوع بر مىداريم، او نيز سر بر مىدارد! او اكبر و برتر از اين اوصاف است: الله اكبر من ان يوصف.(12) از اين جا معلوم مىشود كه ديگران در حال نماز هم غافلند، ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در غير نماز نيز حالت نماز داشت. بهترين حال براى انسان، همان حالت مناجات با خداست و نماز جلوهگاه اين مناجات است: "لو يعلم المصلي من يناجي ما انفتل"(13) اگر نمازگزار بداند كه با خدا مناجات مىكند و مناجات با او لذيذ و گوارا باشد، هرگز نماز را رها نمىكند، چنانكه گفتگو با دوست در كام انسان شيرين است و هر چند طولانى شود از آن احساس ضعف و خستگى نمىكند.
پينوشتها:
1- سوره قمر، آيه 50.
2- سوره سبا، آيه 46.
3- بحارالانوار، ج 50، ص 134.
4- نهج البلاغه، خطبه 224، بند 12.
5- در عين حال گروهى به دنبال ذكر خاص هستند و دو عامل به اين كار دامن مىزند: خوى بدعت طلبى از يك سو و خصلت بت شدن از سوى ديگر.
6- سوره طه، آيه 14.
7- بحارالانوار، ج 68، ص 216.
8- شرح الاربعين، ص 22.
9- سوره حديد، آيه 4.
10- سوره مجادله، آيه 7.
11- شرح الاربعين، ص 22، با تصرف.
12- بحار، ج 81، ص 366 و 380.
13- بحار، ج 84، ص 241.
منبع:
کتاب مراحل اخلاق در قرآن، عبدالله جوادی آملی